اسحاق نیوتون و قانون جاذبۀ عمومی
... داستانی (احتمالاً خیالی) وجود دارد که نیوتون زیر درخت سیب در مزرعه کنار خانهشان نشسته بود. او احتمالاً ماه را در آسمان، در تربیع اول یا آخر، میدیده است. گفته میشود سیبی بر سرش (ویا کنارش) افتاد و او را به این فکر انداخت که چرا ماه همینگونه به زمین سقوط نمیکند. لحظه نبوغآمیز نیوتون آنگاه بود که دریافت ماه هم در حال سقوط به زمین است! او از کارهای گالیله در مورد مسیر حرکت پرتابهها آگاه بود و در شاهکار خود، اصول (Principia)، که در سال 1686 منتشر شد، نشان داد که اگر یک گلوله توپ بهطور افقی از بالای کوهی شلیک شود، با نادیده گرفتن مقاومت هوا، چه اتفاقی میافتد. گلوله مسیری سهموی به سمت زمین طی میکند و با افزایش بیشتر و بیشتر سرعت شلیک، دورتر و دورتر از کوه فرود میآید. با دورتر شدن محل فرود، انحنای زمین نیز باید در نظر گرفته شود. در رسالهای معروفتر بهنام «شرحی بر سیستم جهان[1]» که همان سالها منتشر شد، او شکلی شبیه به این را نشان داد:
در این آزمایش ذهنی کوه آنقدر بلند است که از جو زمین خارج میشود. با افزایش تدریجی سرعت گلوله، به سرعتی میرسیم که دیگر هرگز گلوله سقوط نمیکند و در مداری به دور زمین میچرخد.
برگرفته از کتاب "درآمدی بر نجوم و کیهان شناسی" صفحه ۴۱ و ۴۲
برای دیدن تصویری متحرک در این رابطه به آدرس زیر سر بزنید:
http://www.waowen.screaming.net/revision/force&motion/ncananim.htm
[1] - A Treatise of the System of the World